تاریخ: ۲۵ آبان ۱۳۹۶ ، ساعت ۱۲:۱۸
بازدید: ۶۰۴
کد خبر: ۷۵۷۳
سرویس خبر : آهن و فولاد

ادغام واحدهای فولادسازی یک ضرورت است

می متالز - زنجیره فولاد و تکمیل این زنجیره و تامین هر یک از بخش‌های مختلف آن، می‌تواند صنعت فولاد کشور را در رسیدن به ۵۵ میلیون تن فولاد که در افق چشم‌انداز سال ۱۴۰۴ برای آن ترسیم شده است، دست‌یافتنی کند.
ادغام واحدهای فولادسازی یک ضرورت است

به گزارش می متالز، از این‌رو بررسی زنجیره فولاد و کمبودهایی که در این زنجیره وجود دارد باید مدنظر دست‌اندرکاران این صنعت قرار گیرد تا بتوان در سال‌های باقیمانده این هدف را در این صنعت راهبردی عملی کرد.
درباره زنجیره فولاد و کمبودها و نیازهای آن برای رسیدن به افق چشم‌انداز، حسن کرباسچی مدیرعامل شرکت ام‌ام‌ای در ایران به گفت‌وگو نشسته که در ادامه می‌خوانید:


در چشم‌انداز و زنجیره فولاد کدام بخش مغفول باقی مانده که نیاز به توجه بیشتری دارد؟

تا چند ماه گذشته و در سال ۹۶ واحدهای آهن اسفنجی با کمبود گندله روبه‌رو بودند و با تمام ظرفیت خود قادر به کار نبودند که البته با افتتاح واحدهای سنگان در زمینه گندله - هرچند تا به ظرفیت رسیدنشان زمان می‌برد- این دغدغه تا حد زیادی کاهش یافت. از این‌رو با روی غلتک افتادن این واحدها مشکل کمبود گندله برطرف خواهد شد. اما با پیش رفتن در این زنجیره در بالادست گندله با مشکل کنسانتره روبه‌رو خواهیم بود. بنابراین از این پس باید برای واحدهای گندله این نگرانی را داشته باشیم که دچار کمبود کنسانتره نشوند.


برای تامین سنگ‌آهن موردنیاز صنایع ممکن است با کمبود روبه‌رو شویم؟

ذخایر شناخته‌شده بسیاری در زمینه سنگ‌آهن در کشور وجود دارد.درمدت دو سال گذشته نیز سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) اکتشاف‌های جدیدی انجام داده و توجه ویژه‌ای به کشف ذخایر جدید برای سنگ آهن داشته است. از این‌رو نگرانی بابت کمبود سنگ‌آهن در کشور وجود ندارد.


بهتر است توسعه فولاد در آینده را از نظر جغرافیایی در کدام منطقه توسعه بدهیم؟

با توجه به تجربه تلخی که در سال‌های گذشته در زمینه جانمایی استانی فولاد اتفاق افتاد و با توجه به توسعه صنعت فولاد در کشور، قرار بر این شد که توسعه‌های فولاد در آینده در نقاطی روی دهد که هم به آب‌های آزاد دسترسی داشته باشد و هم صادرات آسان‌تر وجود داشته باشد. بنابراین در منطقه چابهار و مکران فازهای نخست احیا و فولادسازی تعریف شده و مناقصه‌های موردنیاز انجام و تا ظرفیت ۱۰ میلیون تن برنامه‌ریزی شده که توسعه فولاد در آن نقاط اتفاق بیفتد. با این اتفاق مشکلات صنعت فولاد هم در تامین آب و هم صادرات، رفع خواهد شد.


با انتقال فولادسازها به کنار دریا مشکل آب رفع می‌شود، اما واحدهای فولادی برای حمل مواد اولیه چه باید کنند؟

به‌هر حال نقطه ایده‌آلی در کشور که هم مواد اولیه و هم آب جمع باشد، وجود ندارد، از این‌رو همواره تاکید می‌شود که مطالعات جانمایی باید به درستی انجام شود. درحال‌حاضر برای کشور ما که به‌شدت با کمبود منابع آب روبه‌رو هستیم و ازسوی دیگر بحث صادرات مطرح می‌شود، طبیعی است به سمت نقاطی برویم که این امکانات بیشتر فراهم باشد. از این‌رو حاشیه خلیج‌فارس بهترین نقطه برای ایجاد واحدهای فولادسازی است. در زمینه صادرات آهن اسفنجی یا شمش یا محصولات نوردی به‌طور یقین کارخانه نزدیک به آب‌های آزاد با حداقل هزینه همراه خواهد بود.


ادغام فولادهای کوچک با یکدیگر تا چه اندازه ممکن است و آیا به طور حتم واحدهای بزرگ بهره‌وری بیشتری دارند؟

از نظر ابعاد، واحدهای فولادی بزرگتر می‌توانند اثرگذارتر باشند، هر اندازه واحدی بزرگتر باشد به همان اندازه روی نرخ تمام‌شده و روی زنجیره تولید و تکمیل زنجیره ارزش‌افزوده و مواد اولیه موردنیاز تاثیرگذار خواهد بود. تجربه‌هایی که شرکت‌های بزرگتر دارند برای شرکت‌های کوچک بسیار مناسب است و هم‌افزایی که از این طریق ایجاد می‌شود، بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در دنیا تصمیم‌گیری به این‌گونه است که ادغام کارخانه‌های کوچک باعث ارزش‌افزوده بالاتر، هزینه‌های کمتر و استفاده از تجربه‌هایی بهتر شده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که به‌طور معمول هر یک از این واحدهای کوچک دارای یک سری نواقصی هستند، برای مثال واحدی در یک بخش از زنجیره تولید با نقص یا کمبودی روبه‌رو است که برطرف کردن این کمبودها با مشکلاتی همراه خواهد بود. ازسوی دیگر ممکن است هر یک از این واحدها سیاست‌گذاری‌های جداگانه‌ای داشته باشند که در یک بخش‌هایی حالت رقابتی به خود بگیرند، به‌جای اینکه حالت هم‌افزایی پیدا کنند و بردارهای هم‌جهتی باشند که همدیگر را تقویت کنند. بنابراین اگر ادغام روی دهد، می‌تواند سبب انتقال تجربه‌های واحدهای بزرگتر به واحدهای کوچکتر شود. این واحدها دست‌به‌دست هم می‌دهند که یک هدف‌گذاری واحد با هم انجام دهند. هرچند این سیاست ادغام واحدهای فولادی در ایران بسیار عنوان شده، اما در عمل چندان اتفاقی روی نداده و به‌صورت فراگیر به آن پرداخته نشده است. امیدواریم با این سیاستی که ایمیدرو در پیش گرفته شاهد ادغام‌های بیشتری در واحدهای فولادسازی باشیم و سنگ‌بنای ادغام‌های بزرگتر در کشور ایجاد شود.


واحدهای ۸۰۰ هزار تنی در واحدهای اسفنجی چندان با توجیه اقتصادی همراه نیستند. برای این واحدها چه می‌توان کرد؟

این بحث که عنوان می‌کنید مربوط به زیربناها می‌شود. در هر فرآیند و هر بخشی از زنجیره تولید با توجه به نوع فناوری که وجود دارد، بخشی به‌عنوان ظرفیت اقتصادی تعریف می‌شود. در بحث فولادسازی درحال‌حاضر ظرفیت‌هایی که در ۱۰ تا ۱۵ سال پیش اقتصادی بوده‌اند امروز دیگر اقتصادی نیستند. بنابراین واحدها با توجه به زیربناهایی که دارند و هزینه‌هایی که برای سرمایه‌گذاری آنها انجام شده، طبیعی است که به سمت واحدهای بزرگتر اقتصادی پیش بروند. برای مثال در بحث آهن اسفنجی آن ظرفیتی اقتصادی است که به‌طور معمول بالاتر از ۸۰۰هزار تن باشد. از این‌رو واحدها باید به سمت ۲ میلیون تن و بالاتر از آن پیش بروند. البته برای ظرفیت در فولادسازی عوامل مختلفی دخالت دارند، برای مثال اگر در یک کارخانه‌ای شرایط زیربنایی آن دیگر بیش از این اجازه توسعه ندهد، نباید ظرفیت آن را بیش از این افزایش داد. اما برای توسعه‌های جدید در منطقه‌ای مثل چابهار که قرار است یکی از قطب‌های فولاد در آنجا شکل بگیرد، باید ظرفیت‌های بالای ۲ میلیون تن تعریف کرد. البته ایجاد ظرفیت بستگی به شرایط جغرافیایی دارد، برای مثال در کشورهایی چون هند و چین و... ممکن است متناسب با آن ماده معدنی که در دسترس دارند، واحدهای کوچکی با آن فضای کاری و امکانات اقتصادی تعریف و ایجاد کنند که این واحدها نیز مزایای خودشان را دارند. بنابراین با توجه به انتقال مواد اولیه می‌توان ظرفیت واحدها را تعریف کرد. اگر با محدودیت مواد اولیه روبه‌رو باشیم براساس مطالعات فنی و اقتصادی ممکن است احداث یک واحد کوچکتر برای آن شرایط جغرافیایی مقرون به‌صرفه‌تر باشد. از این‌رو عوامل مختلفی برای ایجاد ظرفیت باید در نظر گرفته شود.


صنعت فولاد در ایران امروز تا چه اندازه به فناوری روز نیاز دارد؟

استفاده از فناوری روز در صنعت فولاد جزو ضرورت‌ها به‌شمار می‌رود، چراکه آخرین فناوری‌های روز روی هزینه‌های تمام‌شده، راندمان تولید، بهره‌وری و کیفیت محصول اثرگذار خواهد بود. در حقیقت مبنای ایجاد فناوری برای رسیدن به این دستاوردهاست. هزینه‌های تولید فولادی که در دنیا انجام می‌شود به مراتب کمتر از فولادی است که در ایران تولید می‌شود. به‌طور قطع برای اینکه با دنیا رقابت کنیم به‌ویژه در بازارهای صادراتی و مستمر، باید به سمت فناوری روز برویم. برای مثال فناوری ایرانی پرد بر مبنای کاهش هزینه، کیفیت محصول و افزایش راندمان تولید شکل گرفته است.


در افق چشم‌انداز سال ۱۴۰۴تا چه اندازه رسیدن به تولید ۵۵میلیون تن امکان‌پذیر خواهد بود؟

هدف‌گذاری که برای ۱۴۰۴ به میزان ۵۵ میلیون تن انجام شده، نیازمند مقدماتی است تا این هدف را دست‌یافتنی و عملی کند. یکی از مهم‌ترین مقدمات برای رسیدن به این افق مربوط به مسائل مالی می‌شود. در چند سال گذشته به‌دلیل تحریم‌هایی که بر ما تحمیل شد و شرایطی که برای ما ایجاد کرده بودند، به اندازه‌ای که نیاز بود، قادر نشدیم در زمینه فولاد رشد کنیم. بنابراین با توجه به افقی که در صنعت فولاد برای خود ترسیم کرده‌ایم، تا حدودی عقب هستیم. اما با قطعیت هم نمی‌توانیم مدعی شویم این افق دست‌یافتنی نیست، چراکه اگر شرایط کشور به گونه‌ای باشد که تامین مالی را از طریق فاینانس انجام دهیم هنوز هم تحقق این هدف شدنی است، هرچند به نظر سخت و دشوار می‌رسد.


بازار و نیاز داخلی و بازار صادراتی جوابگوی ۵۵ میلیون تن در افق چشم‌انداز خواهد بود؟

نیاز داخلی به شرایط توسعه داخلی کشور بستگی دارد، اگر شرایط داخلی به نحوی باشد که این نیاز در داخل ایجاد شود طبیعی است تولید در داخل کشور به‌کار گرفته می‌شود، در عین حال اگر تولید بیشتر از ظرفیت مورد نیاز داخلی داشته باشیم شرکت‌های فولادی با توجه به دستاوردهایشان ازنظر کیفیت و تصرف بازارهای صادراتی، می‌توانند سهم بیشتری به صادرات اختصاص دهند، البته به این شرط که سیاست‌گذاری صحیح تولید انجام شود و تولید با کیفیت مناسب و هزینه پایین و رقابتی باشد.

منبع: صمت
عناوین برگزیده